در راه سلوک

معبودا! اگر تو خود، از روی رحمت (سلوکم را) با توفیق نیکو آغاز نکنی، پس کیست (به جز تو) که مرا به سوی تو کشاند(فرازی از دعای صباح)

در راه سلوک

معبودا! اگر تو خود، از روی رحمت (سلوکم را) با توفیق نیکو آغاز نکنی، پس کیست (به جز تو) که مرا به سوی تو کشاند(فرازی از دعای صباح)

کمال انسان به چیست؟

اصل کمال چیست؟ غایت کمال انسان چیست و کمال براى کیست؟

این پرسش از نوع سؤالاتى است که معمولاً به همراه رشد فکرى و عقلى به انسان دست مى‏دهد و همین که انسان خود و خدا و جهان را شناخت به این سؤال مى‏پردازد که راستى هدف خدا از خلقت جهان و ما انسان‏ها چه بوده است؟ و تکامل براى چیست؟

 البته همان طور که تاکنون خوانده و شنیده‏اید، اصل هدف خلقت جهان براى تکامل است، ولى این تکامل براى چیست؟ پیرامون این سؤال مى‏توان به چند چیز اشاره کرد: اصل کمال چیست؟ کمال هر چیزى چگونه است؟ این کمال براى کیست فعل یا فاعل؟ اصولاً ارزش کمال ذاتى است یا مقدمى؟ نهایت کمال انسان چیست؟ و... کمال یعنى تأمین آن هدفى که همه چیز براى آن هدف آفریده شده است؛ مثلاً چشم براى دیدن است. هر چه مناظر و دیدنى‏ها ارزشمندتر، زیباتر و جذاب‏تر باشند، در آن صورت چشم با دیدن آنها به کمال بیشترى نائل خواهد آمد و یا گوش براى شنیدن است و هر چه شنیدنى‏ها ارزشمندتر و با کیفیت فزون‏ترى باشد، گوش به کمال خود بیشتر نائل خواهد آمد است و هم چنین قلب براى درک حقایق و معرفت اشیاء است و هر چه آن معارف عالى‏تر باشد، قلب انسان به کمال خویش بیشتر نائل خواهد آمد و از آنجا که موجودى برتر از وجود خداى سبحان نیست، بنابر این الهیات و خداشناسى عالى‏ترین شناختى است که کمال انسان را تأمین مى‏کند و از همین جا جواب پرسش «ب» نیز روشن مى‏شود که اصولا هر چیزى کمال ویژه خود را خواهد داشت. کمال یک درخت به میوه‏هاى گوارا و شیرین آن است. کمال اسب در چالاکى و پیشتازى در مسابقات است و کمال انسان نیز در کسب فضایل اخلاق و تحصیل علم و هنر و در نهایت قرب الى اللَّه است.
حال این کمال براى کیست؟ کمال فعل یا فاعل؟ باید توجه داشته باشید که خداى سبحان - که فاعل این عالم است براى ذات خود هیچ هدفى ندارد تا با تأمین آن به کمال نائل آید؛ زیرا خدا را نقصى نیست تا با رسیدن به هدف، آن نقص مرتفع گردد و تکامل پیدا کند. بنابر این کمال مورد بحث اصولا براى خداى سبحان (فاعل) نیست. پس براى کیست؟ این کمال توسط خداى سبحان براى فعل (مخلوق) در نظر گرفته شده است؛ یعنى، خداوند متعال براى هر موجودى از کائنات هدفى را منظور داشته که آن موجود با رسیدن به آن هدف، به آن کمال نائل خواهد آمد. در جواب سؤال «د» نیز به این حقیقت توجه کنید که ارزش دو گونه است: ذاتى و مقدمى.
در اینجا براى درک بهتر با ما همراهى نموده و به سؤالات ما پاسخ دهید. شما چرا به دانشگاه آمده‏اید؟ خواهید گفت: براى کسب علم و دانش. چرا در جست‏وجوى علم و دانش بر آمده‏اید؟ خواهید گفت: چون علم و دانش چیز با ارزشى است. در همین جا به یک ارزش ذاتى رسیدید. البته ممکن است سؤال مذکور را بدین گونه پاسخ بدهید: براى اینکه در سایه علم و معرفت، بتوانم به رتبه عالى‏ترى دست یابم. چرا در جست‏وجوى رتبه عالى‏ترى هستید؟ چون زندگى مرفه‏تر و آبرومندانه‏ترى داشته باشم. چرا زندگى آبرومندانه‏تر؟ ببینید اینجا نیز به یک ارزش ذاتى رسیدید. «زندگى آبرومندانه» دیگر چرا نمى‏خواهد. هر انسانى تلاش مى‏کند تا در نهایت زندگى آبرومندانه‏ترى داشته باشد. باز با ما همراهى کنید. چرا به سیر و سیاحت مى‏پردازید؟ براى اینکه تحول روحیه پیدا کنیم و لذّت ببریم. چرا تحوّل روحیه و چرا لذت؟
ببینید «لذت» بردن دیگر چرا بر نمى‏دارد هم انسان ذاتاً لذت‏گراست و هم ارزش لذت، ذاتى است. حال در جواب این سؤال که تکامل براى چیست؟ باید توجه داشته باشیم که «کمال» هدف نهایى است نه مقدمه موضوع؛ چون ارزش کمال ذاتى است. حضرت موسى(ع) به حضرت خضر(ع) گفت: ممکن است اجازه بفرمایید تا من به دنبال شما بیایم و از علم و معرفت شما در راستاى «رشد» خویش بهره‏مند شوم؟ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً{w4-11w}{I18:66I}/}؛ موسى به او گفت: آیا تو را - به شرط این که از بینشى که آموخته شده‏اى به من یاد دهى - پیروى کنم؟»، (کهف، آیه 66) . در اینجا دیگر کسى سؤال نمى‏کند که «رشد و کمال» را براى چه مى‏خواهید؟ بنابر این «کمال» خود هدف نهایى است و داراى ارزشى ذاتى، نه مقدمه براى اهداف دیگر تا سؤال شود که کمال و تکامل براى چیست؟ در جواب این سؤال که نهایت کمال انسان چیست؟ به این حقیقت باید توجه شود که «قرب الهى» نهایت کمالى است که انسان پیدا خواهد کرد و فراتر از قرب به خدا براى انسان کمالى فرض نمى‏شود؛ ولى خود «قرب الى اللَّه» نیز داراى مراتب است براى نهایت آن نمى‏توان حدى را فرض کرد. و بر همین اساس است که گفته مى‏شود: تکامل انسان تا بى‏نهایت ادامه دارد و در عرصه کمال، «ایستگاهى» براى انسان متصوّر نیست.

برگرفته از سایت نهاد رهبری

نظرات 7 + ارسال نظر
بی قرار سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ق.ظ http://www.jadeakherat.blogfa.com

سلام ممنون از حضورتون
بحث هایتان عمیق و خواندنی است حتما استفاده میکنم!
در ضمن سال نویتان مبارک!

فاطمه دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.fatemehtaheri.blogfa.com

با سلام
به نظر من قرب الهی کمال انسان های با ظرفیت زیاد وتقوای بالا می باشد نه هر انسانی
از دیدگاه من انسانها اگر به حداقل های مطلوبشان در زندگی دست یابند راضی هستند و برایشان کمال محسوب می شود

سلام علیکم
البته حرف شما تا حدودی صحیح است اما باید گفت کمالات افراد به خاطر تفاوت در سطح معرفت آنها نسبت به جهان و مسایل معرفتی الهی است. انسانی که برایش رفاه در زندگی دنیا مهم است و برای آن حاضر است هر کاری انجام دهد کمال او هم بسته به همین آرزوهای دنیایی او و تنها در عالم دنیا خلاصه می‌شود.
اما کسی که اعتقاد محکم‌تری دارد و زندگی دنیا را فقط محل عبور می‌داند نه جای ماندن چنین انسانی کمالش از سطح زندگی مادی دنیا فراتر می‌رود و آنچه برایش مهم است این است که در دنیا از دستوراتی که خدا به او داده پیروی کند و تنها رضای الهی برایش مهم است . کسی که در دنیا این چنین زندگی کرد حیات جاودانه در جوار الهی همراه با خوشی و راحتی را برای خود خریده است.
خدا در قرآن می‌فرماید کسی که بگوید خدایا در دنیا به ما حسنه و نعمت عطا فرما خدا به او عطا می‌کند ولی از نعمتهای اخروی برای او خبری نیست اما کسی که از خدا می‌خواهد هم در دنیا و هم در آخرت به ما نیکی عطا کن خدا هم در دنیا و هم در آخرت به او نعمت عطا می‌فرماید.
این آیه از این قرار است: آیه ۲۰۰ سوره بقره (فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ مِنْهُم مَّنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذابَ النَّارِ أُوْلئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِّمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ)
ترجمه آیه:
و از مردم کسى است که می‌گوید: «پروردگارا، به ما، در همین دنیا عطا کن» و حال آنکه براى او در آخرت نصیبى نیست. و برخى از آنان می‌گویند: «پروردگارا! در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن، و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.» آنانند که از دستاوردشان بهره‏اى خواهند داشت و خدا سریع الحساب است.

لذا این کمالاتی که مردم عادی برای خود در نظر دارند در واقع توخالی است و اسم را نمی‌توان کمال گذاشت. کمال الهی در حقیقت همان قرب الهی است.
این وبلاگ را هم به علی آقا آدرس بدهید . قبلا به او گفته بودم
با تشکر

محسن محمدی چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.daralhoda.ir

http://akhlagh.net/tv.php?section=news&id=1065

داریوش چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:34 ب.ظ http://manarefam.blogfa.com/

آقا مصطفی خوبه؟

سلام جناب عارف
من خوبم
خدا را شکر
موفق باشید

جواد پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:03 ب.ظ

سلام بر همه دوستانی که شوق دلشون برای رسدن به کمال و حقیقت آفرینشه.

من یه شعری دارم که حرفی باهاش گفتم که به نظرم میتونه مفهوم زیبایی رو در ذهنمون برای ژوییدن مسیر کمال باشه.

رامُ نا آرام دل

دلبستگی ها رو رها کردم چون دیدِ حق بر خود روا کردم

حقا که دیدارش همه دل بود دلها همه آرام منزل بود

اینک که دریاها طوفانی راهی همه در پیش طولانی

جان خواهمش گردد جُدا زین جا چون سربُرند دیندار را اینجا

اینک که در دیدار را درگاه تر میشود بیگاهُ یا در گاه

خواهم نه من این مُلک فانی را هرچند هزارش سال زمانی را

عالم همه خیر خواهمش امّا بینم به دنبالند جفا برما

حاضر که عالم را همه خیری گردد ، باشم . مستدام سیری

مشکل همه برمن روا گردان لیکن جهان از غم رها گردان

مهسا چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:36 ب.ظ http://farzanestudent.blogfa.com

واقعا ممنون بابت مطلبتون...خیلی به دردم خورد....با آرزوی بهترین ها برای شما...

خدا راشکر . ما هم دنبال این هستیم که قلم ما به در در دیگران بخورد و قدمی آنها را به خدا نزدیکتر کند.

روح الله شنبه 21 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:40 ب.ظ

با تشکر فراوان از همه کسانی که در راستای کمالات واقعی انسان گام برمیدارند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد