در راه سلوک

معبودا! اگر تو خود، از روی رحمت (سلوکم را) با توفیق نیکو آغاز نکنی، پس کیست (به جز تو) که مرا به سوی تو کشاند(فرازی از دعای صباح)

در راه سلوک

معبودا! اگر تو خود، از روی رحمت (سلوکم را) با توفیق نیکو آغاز نکنی، پس کیست (به جز تو) که مرا به سوی تو کشاند(فرازی از دعای صباح)

پیشگیری بهتر از درمان

سلام دوستان خوب و همراه.  

می دانید فرق انابه با توبه چیه؟ دانستن آن خیلی معرفت سازه . حتما متن را تا آخر بخوانید. مطمئن باشید به فضل خدا دلتان زنده خواهد شد.

در برخی آیات قرآن آمده است: 

 ( و أنیبوا إلی ربّکم و أسلموا له من قبل أن یَأتیکم العذاب ثم لا تُنصَرون) زمر/54 گفته شده است توبه زمانی است که انسان گناهی را انجام داده است و اکنون پشیمان است از اینکه این گناه را انجام داده است و قصد دارد که در آینده آن را دوباره مرتکب نشود. لذا توبه بعد از انجام گناه است. اما انابه چیست که در وصف برخی از انبیای الهی همچون حضرت ابراهیم علیه السلام آمده است که (إن ابراهیم لحلیم أواه منیب) به راستی که ابراهیم بسیار بردبار و رئوف بود و بسیار به درگاه ما می آمد.هود/75 

گفته شده است که انابه رفتن به درگاه خداوند و با زبان دعا و گریه و زاری از خدا خواستن است. اما چه خواستنی؟ اینکه در درگاه خداوند از او با گریه و زاری بخواهیم که ما را کمک کند که مرتکب گناه نشویم. با قطرات اشکی که از دیدگانمان جاری می شود بگوییم خدایا تو خودت می دانی که من بنده ضعیف تو هستم. از خودم هیچ ندارم . ایمانم ضعیف است.نه نیرو و توانی دارم در برابر شیطان و نفس اماره. نقطه امید من و تنها تکیه گاهم تویی. اگر مرا به حال خودم واگذار کنی، من همینم که هستم غفلت من همانا و گناه من همانا. باز سراغ گناه می روم و این هم به خاطر غفلتی است که بر من عارض می شود نه اینکه گناه کردن و مخالفت کردن با تو را دوست داشته باشم. هر گز اینگونه نیست. اما اگر در سایه توجهات خاص تو باشم دیگر گناه نمی کنم اگر دست عنایتت بر سر من باشد خاطرم جمع است. با همین زبان با خدا درد و دل کردن قبل از بیماری است. 

یک نوع پیشگیری است قبل از مریض شدن.  

التماس دعا

عارم می‌شود تو خدای منی؟!

روزی حضرت موسی علیه السلام برای مناجات با خدا به کوه طور سینا میرفت.در راه مردی او را دید و پرسید ای موسی به کجا میروی؟حضرت موسی گفت برای مناجات با خدا به کوه میروم.آنمرد چون حرف حضرت موسی را شنید با گستاخی گفت :ای موسی حالا که به صحبت با خدا میروی از طرف من هم به خدا بگو من از تو روزی نمیخواهم و عارم میشود که تو خدای منی و نمیخوام گناهانم را هم ببخشی.

حضرت موسی ناراحت شد ولی چیزی نگفت وبه راه خود ادامه داد و به مناجات با خود با خدا پرداخت.هنگام مراجعت فرا رسید و موسی میخواست برگردد.ناگهان صدایی از خدا شنید :ای موسی چیزی فراموش نکرده ای؟

-بارخدایا تو داناتری و من نمیدانم

- ایموسی چرا پیغام ان مرد را به من نرساندی؟

-بار الها او مردی نادان بود و به توهین کرد

-موسی پیغام اورا بگو

حضرت موسی حرف های آنمرد را گفت و باز هم صدایی شنید.خدای تبارک به حضرت موسی چنین گفت که ای موسی به بنده ام بگو تو روزی از من بخواهی یا نخواهی من روزی تو را میدهم چون من خلقت کرده ام و تو را روزی دهنده جز من نیست.به بنده ام بگو اگر تو عارت میشود که من خدای تو ام ؛من عارم نمیشود که تو بنده منی.به بنده ام بگو اگر تو نخواهی گناهانت را بخشم ؛من بخشنده مهربانم و خواهم بخشید چون دوست ندارم بنده ام را درحالی ببینم که گناه کرده است.

حضرت موسی شنید و در راه بازگشت آنمرد را دید.آن مرد پرسید خوب موسی چه شد؟و حضرت موسی جوابهای خدا را براو بازگو فرمود.

آن مرد چون اینها بشنید گفت ای موسی واقعا خدا اینها را گفته حضرت موسی گفت بله.

در همین حال آنمرد از ته دل آهی کشید و جانش ز تن بیرون شد.

میدانم شاید از شرم بوده یا شوق دیدار چنین خدایی؟؟؟

بله دوستان. ما چنین خدایی داریم و بی خبریم...

غربت فاطمی بودن در این عصر و زمانه

سیدجواد حسینی در وبلاگ مرصادیان نوشت:

فرارسیدن ایام شهادت صدیقه کبری ، زهرای مرضیه را به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) تسلیت عرض می کنم.

وقتی نام حضرت زهرا سلام الله علیها برده می شود واژگانی مثل حجاب ، عفاف ، مبارزه عملی با ظلم و ظالم ، حقیقت طلبی و دفاع از ولایت تداعی می شود. می گویم واژگان ، چون خیلی وقت است که منظومه و مجمع جامع این آرمان ها و ارزش ها را صرفا باید در لابلای صفحات بحارالانوار مجلسی (ره) ملاقات کنیم. خدا رحمتت کند حجاب ... خدا بیامرزتت عفاف ... یاد دفاع شیرزنانه در دفاع از ولی و مولا بخیر... نمی گویم دور و برمان دیگر چادری نیست ، دیگر با حجاب نمی بینیم ، نمی گویم با حیا و عفیف در شهر و کوی و برزن نیست ، اما چادری های واقعی ، با حیا ها ، عفیف ها ، غریب شده اند ، کمرنگ شده اند . تازه فاطمی بودن که فقط چادر و پوشیه نیست ، بر فرض اینکه زنی یا دختری ، حجابش حجاب باشد ، جلوه گری نباشد ، نوبت به باطن فاطمی می رسد . باطن فاطمی ، حمایت شجاعانه از ولی و خط ولایت است. این که در صورت نیاز بتوان از نام و نان عبور کرد ، تا ولایت بماند . تا دین بماند . فاطمی شدن و فاطمی ماندن تنها مخصوص زن ها و دختران نیست. فاطمه زهرا الگوی مردان هم هست ، حتی در عفاف و حیا . قبول کنیم مردان هم از حیا و عفاف بی نیاز نیستند .

خدایا مردان و زنان جامعه ما را از فاطمیون واقعی قرار بده و عاقبت همه را ختم به خیر نما . بحق محمد و آل محمد

آمین یارب العالمین