اخلاص عبارت است از خالص ساختن و پاک سازى قصد از غیر خدا؛ در نتیجه کسى که اطاعت یا عبادت میکند، اگر به قصد ریا ، یعنى نشان دادن به مردم و کسب قدر و منزلت در نزد آن ها عبادت کند ، ریاکار مطلق و حتى از ذره اى اخلاص بیبهره است.
اخلاص
اخلاص در لغت به معنی خالص کردن، بى آمیغ گردانیدن میباشد و در اصطلاح شرع و علم اخلاق، خالص کردن بنده است عمل خود را از غیر خدا، منظور نداشتن غیر خدا در عمل، ضد ریاء. خالص ساختن بنده، خویشتن را از بندگى غیر خدا، یا خالص نمودن خداوند بنده خود را از شائبه شرک، چنانکه از کلمه مُخلَص (به صیغه اسم مفعول) که به تکرار در قرآن ذکر شده مىتوان استفاده نمود.
گاهی مراد از این کلمه امر اعتقادى است، یعنى خالص داشتن و خالص دانستن بنده، خداى خویش را از صفاتى که شایسته مقام خداوندى نباشد، که تعبیر دیگر آن تنزیه است. چنانکه در کلام امیر المؤمنین (ع) آمده:
«و کمال الاخلاص له نفى الصفات عنه»[1]
و به تعبیر دیگر: معانى را از حضرتش سلب نمودن. آیات و روایاتى که درباره اخلاص بمعنى اول آمده، بلحاظ اهمیت این صفت بسیار است که زبدهاى از آنها بیان مىشود:
«و ما امروا الا لیعبدوا اللَّه مخلصین له الدین» (بینه/5)
آنان مأمور نشدند جز به اینکه با پاک ساختن نیت در دین (و پرداختن نیت از هر چه جز خدا است) خداى را بندگى کنند.
«الا للَّه الدین الخالص» (زمر/3)
این را بدانید که دینى که از آن خدا است تنها آن دینى است که از شرک خالص باشد.
« ...الاّ الذین تابوا و اصلحوا و اعتصموا باللَّه و اخلصوا دینهم للَّه...» (نساء/145)
مسلمان نمایان در پستترین جاى دوزخ جاى دارند و دادرسى نخواهند داشت. جز آنان که به خدا بازگردند و خود را اصلاح کنند، و به خدا در آویزند و دین خویش را براى خدا خالص سازند که چنین کسان در زمره مؤمنان درآیند و خداوند مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد داد.
«فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعبادة ربه احدا» (کهف:110)
و هر که به لقاى پروردگار امید و اعتقاد دارد بایستى عملى شایسته (پذیرش خدا) انجام دهد و هرگز در پرستش خدا کسى را با او شریک نسازد.
پیغمبر (ص) فرمود:
عمل را خالص براى خدا انجام ده که اندکش هم تو را بس باشد و فرمود: هر که چهل روز عمل خویش را براى خدا خالص گرداند خداوند چشمه حکمت (و دانش) از دل و زبانش بجوشاند.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
خوشا بحال آنکه بندگیش را به خدا و درخواستش را از خدا خالص گرداند و به آنچه - از زر و زیور دنیا - که مىبیند دل نبندد و بدانچه - از حوادث روزگار - که مىشنود خداى را از یاد نبرد، و به اینکه دیگران به مال و ثروت رسیدهاند و او نرسیده، غمگین نشود.
امام صادق (ع) فرمود:
اخلاص، فراگیر و جامع همه اعمال نیک است...
و آن حضرت در ذیل آیه «لیبلوکم ایکم احسن عملاً»فرمود:
مراد خداوند این نیست که عمل بیشتر بُوَد بلکه مراد آن است که عمل درستتر باشد و درستى عمل به ترس از خدا و نیت راستین است - که تنها خدا را منظور دارى - سپس فرمود: به عمل خویش آنچنان بپردازى که خالص گردد، از انجام عمل سختتر است، و عمل خالص آن است که خواستار ستایش کسى جز خداى عز و جل نباشى.[2]
پیغمبر (ص) فرمود:
اعمالتان را خالص براى خدا انجام دهید که خداوند جز آنچه خالص خود باشد، نپذیرد و فرمود: خوشا بحال آنانکه خود را براى خدا خالص نمودهاند، آنانند چراغهاى هدایت که هر فتنه تاریکى بوجود آنها روشن شود.[3]
امیر المؤمنین (ع) فرمود:
کسى که ظاهرش بر باطنش راجح بود، کفه ترازوى او در قیامت سبک باشد، و هر که باطنش را بر ظاهرش فزونى بود ، کفه ترازویش در قیامت سنگین باشد.[4]
پیغمبر اکرم (ص) فرمود:
کسى که در شهادتش به «لا اله الاّ اللَّه» خالص بود و چیز دیگر با آن نیامیزد به بهشت رود. در این حال على بن ابى طالب بپاخاست و عرض کرد: یا رسول اللَّه گفتن «لا اله الاّ اللَّه» به اخلاص را برایمان تفسیر فرما. فرمود: آرى، به حرص بدنیا و گردآورى مال حرام و دلبستگى بدنیا سرگرم نباشد زیرا کسانى هستند که گفتارشان گفتار نیکان ولى کردارشان کردار جباران است، پس کسى که بچنین صفاتى متصف نبوده و «لا اله الاّ اللَّه» بگوید به بهشت رود.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
اخلاص است که آدمى را از مهالک نجات مىدهد.
امام صادق (ع) فرمود:
مؤمن هر چیزى در برابرش رام است و هر چیزى هیبت او را دارد. سپس فرمود: اگر او خود را براى خدا خالص گرداند خداوند همه چیز را از او بترساند حتى حشرات زمین و درندگان (صحرا) و پرندگان هوا را.
از حضرت رسول (ص) نقل شده : در قیامت شهیدى را حاضر سازند و خداوند نعمتهاى خود را که به اختیارش نهاده بوده بیادش آرد و او اعتراف نماید، پس به وى بفرماید: تو با این نعمتها چه کردى؟ وى گوید: در راه تو جنگیدم تا به شهادت رسیدم. خداوند فرماید: دروغ گفتى، تو بدین هدف جنگیدى که مردم بگویند: وى مردى دلیر و شجاع بود. پس دستور دهد او را به دوزخ برند.
عالمى را بیاورند و خداوند نعمتها و توفیقات خود را بیاد او آورد و وى اعتراف کند پس خداوند به وى بفرماید: تو با نعمتهاى من چه کردى؟ گوید: براى رضاى تو درس خواندم و به مردم آموختم و براى تو قرآن خواندم. خداوند بفرماید: دروغ گفتى، درس خواندى که به تو بگویند وى دانشمند است و قرآن خواندى که بگویند قارى قرآن است. پس دستور دهد کشان کشان وى را به دوزخ برند.
امام صادق (ع) فرمود:
براى خدا دانش بیاموزید و براى خدا عمل کنید و براى خدا دانش به دیگران تعلیم دهید.
حذیفة بن یمان گوید: از حضرت رسول (ص)، حقیقت اخلاص را پرسیدم فرمود:
من همین را از جبرئیل سؤال نمودم، وى گفت: من این سؤال را بحضور ربّالعزّة مطرح نمودم، فرمود: این رازى است از رازهاى من که تنها در دل آن یک از بندگانم نهم که او را دوست داشته باشم.
از حضرت رسول (ص) آمده که فرمود:
کسى به حقیقت اخلاص نرسد مگر اینکه آنچنان (دل را از غیر خدا پرداخته) باشد که دوست نداشته باشد او را به عملى که مربوط به خدا است، ستایش کنند.
اخلاص عبارت است از خالص ساختن و پاک سازى قصد از غیر خدا؛ در نتیجه کسى که اطاعت یا عبادت میکند، اگر به قصد ریا ، یعنى نشان دادن به مردم و کسب قدر و منزلت در نزد آن ها عبادت کند ، ریاکار مطلق و حتى از ذره اى اخلاص بیبهره است.
اگر به قصد قربت باشد ، ولى با آن ، اهداف دنیوى دیگرى غیر از ریا نیز همراه باشد ، اگرچه به او ریاکار نمیگویند ، لیکن عمل او از اخلاص خارج است. اگر عمل او از همه اهداف و اغراض دنیوى خالى باشد و فقط جهت محض تقرب به خداوند متعال باشد، چنین شخصى مخلص و عملش خالص است.
اخلاص در آیات و روایات :
پروردگار متعال در قرآن کریم میفرماید :
«و به آن دستورى داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالى که دین خود را براى او خالص کنند» (1)
تا زمانى که کسى خالص نشود و اخلاص پیشه خود نسازد از شر شیطان خلاص نخواهد شد. چون آن لعین ، قسم به عزت پروردگار عالمین یاد کرده است که همهى بندگان را گمراه سازد مگر بندگان مخلص را.
چنان که در قرآن مجید از زبان آن پلید حکایت شده که :
«(شیطان) گفت : به عزتت سوگند ، همهى آنان را گمراه خواهم کرد ، مگر بندگان خالص تو ، از میان آنها» [2]
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند : هیچ بندهاى نیست که چهل روز عملى را خالص براى خدا به جا آورد مگر این که چشمه هاى حکمت از دل او بر زبانش جارى میگردد. [3]
در بعضى از اخبار قدسیه وارد شده که :
اخلاص، سرى از اسرار من است و آن را در دل هر یک از بندگان خود که او را دوست بدارم به ودیعه میگذارم. [4]
از حضرت امیرمؤمنان على (علیهالسلام) روایت شده که فرمود :
چندان در قید بسیارى عمل مباشید و در قید آن باشید که به درجهى قبول برسد. [5]
و از امام محمد باقر (علیهالسلام) روایت شده که فرمودند :
هیچ بندهاى ایمان خود را چهل روز براى خدا خالص نگردانید مگر اینکه خدا زهد در دنیا را به او کرامت فرمود و او را به دردهاى دنیا و دواى آنها بینا گردانید و حکمت آن را در دل او ثابت گردانید و زبان او را به آن گویا ساخت. [6]
به هر جهت ، صفت اخلاص ، سرآمد همهى فضایل اخلاقى است ، چرا که صحت عبادات و قبولى اعمال متوقف بر وجود اخلاص در آن هاست. عملى که از اخلاص خالى باشد ، در نزد پرودرگار متعال اعتبارى ندارد.
نیت خالص در تعلیم و تعلم :
باید بدانیم عملى که با نیت خالص و براى خدا انجام نگیرد براى انسان مفید نخواهد بود ، بلکه در آخرت مضرهم خواهد شد.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده :
کسى که منظورش از تحصیل عمل مقاصد دنیوى باشد براى او در آخرت بهره اى نیست و کسى که مقصد آخرتى داشته باشد خداوند به او پاداش دنیوى و آخرتى مرحمت خواهد نمود. [7]
از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نقل شده : «رب صائم حظه من صیامه الجوع و العطش و رب قائم حظه من قیامه الشهر ؛ چه بسا شخص روزه دار از روزه خود جز گرسنگى وتشنگی ، بهره دیگرى نخواهد داشت و چه بسا سحر خیزانى که از بیدارى شب جز بیدارى نصیب دیگرى نخواهند برد.» [8]
حقیقت اخلاص :
از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نقل شده :
«بدرستى که راى هر حقى حقیقتى است و انسان به حقیقت اخلاص نمى رسد مگر اینکه تمجید و ستایش مردم را (بر کارهاى خود) دوست نداشته باشد. [9]
انسان بنده خالص نمى شود مگر اینکه تعریف و تکذیب مردم نسبت به او در نظرش یکسان باشد چون مى داند که تعریف و تکذیب آنها واقعیت را تغییر نمى دهد. پس خوشحال نباش به تعریف کسى چرا که تمجید ، مقام انسان را در نزد خدا زیاد نکرده وبى نیازش نمى کند از آنچه که برایش مقدر گردیده است. [10]
مراتب اخلاص :
بالاترین مرتبه اخلاص آن است که در عمل ، چشم از اجر دنیوى و حتى اخروى بپوشد و نظر او فقط جلب رضاى حضرت دوست باشد.
رسیدن به این مرتبه میسر نیست مگر این که از همهى خواهشهاى نفسانى دست بردارد و به هوى و هوس پشت پا بزند و دل را فقط و فقط مشغول و متوجه ذکر خداوند نماید و تنها جمال یار را ببیند. پایین ترین مرتبه اخلاص که آن را «اخلاص اضافی» مینامند ، آن است که در عمل خود قصد رسیدن به ثواب و رهایى از عقاب داشته باشد.
راه کسب اخلاص :
براى کسب این صفت ارزشمند باید در درجهى اول به درمان رذیلهى ریا پرداخت و تا قلب از ریا پاک نشود نمى توان به اخلاص دست یافت. و براى درمان عملى ریا باید خویش را به پنهان نمودن عبادات عادت داد همانگونه که معاصى و گناهان را از دید مردم پنهان میکنیم !
و اگر در خلال عبادت ـ مثلاً نماز ـ شیطان رانده شده وسوسه نمود که اندک میلى به ریا برایمان حاصل شود باید از آن ابراز انزجار و تنفر نماییم. به هر جهت باید با نفس خبیث و شیطان کثیف ، مبارزه نماییم و آن قدر این محاسبه و مراقبه و مبارزه را ادامه داد تا سرانجام در این میدان نبرد ، پیروز شویم ، همانگونه که شیطان دست از سر انسان بر نمیدارد و آن قدر وسوسه هایش را تکرار میکند تا بلکه پیروز شود. براى ایجاد اخلاص در دل علاوه بر معالجه قلب از بیمارى نفس گیر «ریا» بایستى توجه به جمال جمیل یار نماییم و همهى تلاشمان را در جهت رضاى او خالص گردانیم و اغراض و اهداف پست دنیوى را از صفحهى ذهن و قلب پاک نماییم و به این نکته توجه کنیم که عمل را براى هر کس که به جا آوریم باید از خود او پاداش بگیریم (و بجز خدا چه کسى میتواند پاداش دهد؟) البته صد یقین و مخلصین حقیقى حتى براى پاداشت نیز عملى را انجام نمى دهند و تنها به رضاى او مى اندیشند.
حکایت :
1- قدرت اخلاص :
حکایت شده است که : درختى بود که عدهاى آن را می پرستیدند. عابدى از بنى اسراییل از این جریان باخبر میشود.
غیرت ایمان ، او را وادار کرد تا تیشهاى برداشته و جهت قطع آن درخت بسوى آن درخت روانه شود. در بین راه ، شیطان به صورت مردى بر او ظاهر شد و پرسید : به کجا میروی ؟ عابد گفت : درختى است که عدهاى از کفار به جاى پروردگار ، آن را میپرستند ، میروم تا آن را قطع کنم. شیطان گفت : تو را چه به این کار ؟
و گفتگو میان این دو به طول انجامید تا این که دست در گریبان شدند و عابد ، شیطان را بر زمین افکند. چون شیطان خود را عاجز دید گفت : معلوم است که تو این عمل را به قصد ثواب انجام میدهی و من براى تو عملى قرار میدهم که ثواب آن بیشتر باشد ، هر روز فلان مبلغ به زیر سجاده ات میگذرام آن را بردار و به فقرا عطا کن.
عابد فریب شیطان را خورد و از تصمیم خود مبنى بر قطع درخت منصرف شده ، به خانه برگشت. هر روز هنگامى که سجادهاش را جمع میکرد ، همان مبلغ را در آن جا می دید برمیداشت و صدقه میداد.
چون چند روز به همین ترتیب سپرى شد ، شیطان قطع وظیفه کرد و عابد در زیر سجاده خود مبلغ مورد نظر را نیافت. تیشه برداشت و جهت قطع درخت به طرف آن روانه شد. شیطان سر راه جلوى او را گرفت ، باز با یکدیگر مجادله کردند. این بار ، شیطان بر عابد پیروز شد و او را بر زمین افکند. عابد حیران شد. از شیطان پرسید : چگونه این بار بر من پیروز شدی ؟!
گفت : به خاطر این که در ابتدا نیت تو خالص بود و به خاطر خدا تصمیم بر قطع درخت داشتى و این بار به جهت آلودگى طمع ، به طرف درخت (براى قطع آن) میروى و نیت تو خالص نیست ، به این جهت من بر تو پیروز شدم.» [11]
2- نماز در صف اول :
گویند شخصى میگفت:« سى سال نماز خود را که درمسجد در صف اول خوانده بودم قضا کردم ، به جهت این که یک روز به خاطر عذرى به مسجد دیر آمدم و در صف اول جا نبود ، در صف دوم ایستادم ، در نفس خود خجالتى یافتم از این که مردم مرا در صف دوم ملاحظه میکردند. دانستم که در این سى سال همین که مردم مرا در صف اول میدیدند باعث اطمینان خاطر من بود و من به آن شاد بودم و به آن آگاه نبودم!» [12]
[1] ـ سوره بیّنه، آیه 5
[2] ـ ص، آیه 82-83
[3] ـ بحارالانوار: ج 70، ص 242، ح 10
[4] ـ محجة البیضاء: ج 8، ص 125
[5] ـ محجة البیضاء: ج 8، ص 126 ـ احیاء العلوم: ج 4، ص 322
[6] ـ کافی: ج 2، ص 16، ح 6
[7] - وسائل: ج 18، ص 53
[8] - وسائل: ج 1، ص 53
[9] - مشکوة الانوار، ص 11
[10] - بحار: ج 73، ص 294
[11] ـ احیاءالعلوم: ج 4، ص 322
[12] ـ معراج السعاده: ص 611